به گزارش قدس آنلاین، این تماشاخانهها با هدف تقویت عدالت فرهنگی و ایجاد پایگاههای اجتماعی، در سالهای ابتدایی راهاندازیاش، بخشی از تولیدات کانون را به مناطق صفر مرزی و فاقد سالنهای تئاتر و سینما میبرد تا اینکه در زمان جنگ تحمیلی تماشاخانه به اتاق عمل بیمارستان صحرایی تبدیل و پس از آن با نمایشهای آیینی و مذهبی احیاء شد. این تماشاخانه سیار در سالهای 94 و 95 توانست دو بار دور ایران را بچرخد و با کمک هنرمندان تئاتر و قصهگوها اجراهای متنوعی را برای مناطق صفر مرزی برپا کرد. طی سالهای اخیر تعداد تماشاخانهها به 8 دستگاه رسیده است. حالا در این ایام و همزمان با گرامیداشت دهه کرامت، تماشاخانه سیار در قالب کاروانی فرهنگی هنری با عنوان «مسیر هشتم» در استانهای مختلف به اجرای برنامه پرداخته و این مسیر را از مکان ورود امام رضا(ع) به ایران آغاز و در مشهد مقدس به سرانجام رسانده است.
«مسیر هشتم» چگونه شکل گرفت؟
لیلا شویدی، مسئول تماشاخانههای سیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره ایده تا اجرای کاروان «مسیر هشتم» اینطور میگوید: سالهای گذشته در مرکز تئاتر کانون نمایش «کلاغ بلا، توپ طلا» با مضمون دینی و آیینی به کارگردانی علی یداللهی تولید شده بود. طرح «مسیر هشتم» نیز از طرف زینالعابدینی مدیر مرکز تئاتر کانون و علی یداللهی کارگردان این نمایش به واحد تماشاخانه سیار ارائه شد و ما در شورای کانون آن را چکشکاری کردیم و در نهایت تصمیم گرفتیم به عنوان یک کاروان فرهنگی ـ هنری و آیینی با هدف آشنایی کودکان و نوجوانان با فرهنگ و آرمانهای رضوی، مسیرمان را از مبداء ورود امام رضا(ع) به ایران که در مرز شلمچه است بر مبنای قدمگاههای حضرت آغاز و در مسیری که طی کردند تا به مشهد رسیدند، ادامه دهیم. البته تعداد قدمگاهها زیاد است و ما براساس روایتهای معتبر، قدمگاههای اصلی که در مسیر حرکتمان بود را انتخاب کردیم و به دلیل اینکه دهه کرامت از ولادت حضرت معصومه(س) شروع میشود این قدمگاهها را تقسیمبندی کردیم و با عبور از استانهای خوزستان، یزد و ... به خراسان رضوی رسیدیم.
عبور کاروان از قدمگاهها
طی این سفر در محلههای مختلف و در برجستهترین قدمگاههای آبادان، اهواز، بهبان، شیراز، اقلید، یزد و ... برای بچهها اجرا داشتیم و در حال حاضر هم در خراسان هستیم.
وی با بیان اینکه «مسیر هشتم» تمام نمیشود، تاکید میکنند: این طرح سالیانه کار خودش را ادامه میدهد و ممکن است مسئولان کانون مسیر دیگری داشته باشند که آنها را نیز تجربه خواهیم کرد.
وی با بیان اینکه تئاتر، هنری گسترده و یک واسطه تربیتی مناسب است و میتوان عمیقترین مفاهیم را با زبانی ساده و نمایشی به بچهها ارائه کرد، به اهمیت مفاهیم دینی اشاره و در ادامه تصریح میکند: مضامین دینی ما بسیار ارزشمند و والا هستند. به طور مثال اگر بخواهید اهمیت احترام به والدین و یا سیره نبوی را به بچهها انتقال دهید باید یک ابزار موثر انتخاب کنید تا بتوانید به نتیجه درستی برسید.
برنامههای جذاب و متنوعی برای بچههای ترتیب دادیم
شویدی با تاکید بر اینکه تماشاخانهها سفیران فرهنگی هستند، متذکر میشود: سفیرانی که هم باید بار آثار دینی را به دوش بکشند و هم آثار هنری را و این نمایشهای دینی را باید در قالبهای ملموستر و جذابتر به بچهها ارائه داد که همین هم مسئولیت ما را سنگینتر میکند. خوشبختانه نمایشی که در کاروان «مسیر هشتم» برای بچهها اجرا میشود زبانی شیرین دارد و درباره روایتهای حضرت رضا(ع) است. ضمن اینکه نمایش «کلاغ بلا، توپ طلا» از نظر کیفیت در سطح بسیار خوبی است و کار سختی را در حوزه روایت انجام میدهد. علی یداللهی که از پیشکسوتان نمایش آیینی و دینی است و از تکنیکهای ویژهای برای این نمایش بهره گرفته است. علاوه بر اجرای این نمایش، نقالی، پردهخوانی، مناجاتخوانی و مَنقَبَتخوانی با اجرای محمدرضا معجونی خادم حرم امام رضا(ع)، سرود و نمایش فیلمهای انیمیشن از برنامههای دیگر ما در این کاروان است.
نایبالزیاره عاشقان امام رضا(ع) بودیم
شویدی درباره تجربه حضور در قدمگاهها و استقبال کودکان و نوجوانان در برنامههای متنوع تماشاخانه سیار یادآور میشود: «مسیر هشتم» یک سفر معنوی است و از همان شلمچه که این سفر را آغاز کردیم اتفاقات بسیار جذاب و متفاوتی برایمان افتاد. ما به درخواست بسیاری از اهالی مناطق مختلف در مساجد اجرای برنامه داشتیم که اتفاق خیلی خوب و البته نادری است. خوشبختانه بچهها استقبال خیلی خوبی از ما کردند و جالب است بدانید خیلیها آرزوهایشان را به ما گفتند و درخواست کردند نایبالزیاره آنها باشیم. حتی مادرانی که فرزندانشان بیمار بودند التماس دعا داشتند و فضای معنوی عجیبی در سفر حاکم بود و درواقع ما سفیر آرزوها و خواستههایشان از امام رضا(ع) شدیم.
وی با یادآوری خاطرهای شیرین از این سفر میگوید: این مسیر را از خورستان تا حرم امام رضا(ع) با خاطراتی شیرین و به یادماندنی طی کردیم. من چندین مادر را به آغوش کشیدم و حامل نامهها و دستنوشتههایشان به حرم مطهر امام رضا(ع) بودم، آنها حتی نذورات خود را هم به ما دادند که برایشان به مشهد بیاوریم و از خوراکیهای شهرشان هم به ما دادند که توشه راهمان باشد.
نظر شما